نقطه شروع کار فرهنگی در دانشگاه ها
جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ب.ظ

ملتها استقلال ، منزلت وبالندگی خودرا نتیجه مجاهدتهای علمی و اعتمادبهنفس ملی واحساس مسئولیت دانشمندان خود می شناسند. خدمت یاخیانت دانشگاه ها را شاید بتوان از میزان کارآمدی فارغ التحصیلان درحفظ استقلال، پیشرفت وتعالی، یاعقب گرد کشورشان تشخیص داد. علم بهمثابه یک سلاح است ودانشگاه نمی تواند بگوید برای من فرق نمی کند که سلاح را به دست چه کسی بسپارم وهرکه باهر هدفی مراجعه کرد هزینه رادریافت وسلاح ازهرنوع که خواست دراختیارش قرار می دهم و برای من مهم نیست درکجاوعلیه چه کسی می خواهد آنرا بهکار گیرد(۱)!. از همین نقطه،جای خالی فرهنگ دردانشگاه احساس می شود. و سکولاریسم نیز ازهمین جا خودرا به دانشگاه تحمیل می کند.برای دانشگاه سکولار فرقی نمی کند دانشی که تولید می کند، سرزمین سرسبزی مثل حلبچه وانسان های غیرنظامی ازنوزادان وکودکان وسالمندان و… آن را بابمباران شیمیایی نابود کند، یا کویر خشکی را سرسبز، وبه زندگی وحیات وا دارد.
در نظام تعلیم وتربیت بومی ومدارس سال های دور ما، جوینده علم که به استاد مراجعه می کرد ابتدا مدتی بامحمل های مختلف درمجاورت استاد قرار می گرفت تاظرفیت های وجودی او شناسایی وبررسی شود واین که از ظرف سالم وپاک برای دریافت علم برخوردار است؟ واگر اهلیت او احراز می شد اجازه می یافت در جلسه درس استاد حضور پیدا کند وبه این دانشجو "اهل علم" گفته می شد ولذا برای این مدارس مهم بودکه علم رابه اهلش بسپارند. نکند افرادی فاقد اهلیت، از علم خود علیه آرامش وایمان ومعیشت مردم استفاده کنند…مبادا بی اعتنا به رأی مردم، دزدها وفرصتطلبان طمعکار را به
خزانه داری بانک ها وبیمه ها و تنظیم قراردادهای نفتی و…منصوب کنند!.
اگر مراکز دانشگاهی که باید برای اداره کشور، مدیران،دانشوران ومتخصصان موردنیاز را تربیت کنند تاراهبری اجتماعی،سیاسی و فرهنگی جامعه را بهدست گیرند آنقدر تنزّل کرده باشند که خودنیازمند هدایت فرهنگی شده باشند، چه کسی باید زنگ خطر را به صدا درآورد؟!(۲) و تحول را ازکجا باید آغاز کرد؟.
اگرفهرستی از بایسته های فرهنگی تهیه شود، بدون تردید بازسازی نظام تربیت مدرس و و بهسازی شیوه جذب وپرورش استاد بهعنوان اولویت شماره یک باید منظور شود وانتظار می رودبیشترین اهتمام برای احیای فرهنگی دانشگاه ها متوجه این مهم شود، چرا که نظام تعلیم وتربیت اسلامی معلم محوراست نه کتاب محور.واین معلم واستاد است که سلوک وشایستگی های وجودی خودرا درمعرض نگاه وانتخاب دانشجو قرار می دهد.
قرآن کریم نیز در کلام وسیره وسلوک معصومین علیهم السلام تفسیر میشود ودرس زندگی و رستگاری می دهد، وکسی نمی تواند با ادعای "حسبنا کتاب الله" نقش تعیین کننده ائمه اطهار (ع)بهعنوان رهبران الهی را در هدایت مردم نادیده بگیرد.(۳) محبوبیت اهل بیت پیامبرعلیهم السلام، ومحبت قلبی انسان مؤمن نسبت به آنان، همانند وهمگون شدن ودرنتیجه پیوستن به محبوب را به دنبال خواهد داشت این یکی از اسرار آیه مودّت است(۴) . ولذا آن چه که درشکل گیری شخصیت دانشجو وطلبه تاثیر بیشتری می گذارد منش وروش وسلوک استاد مقبول ومحبوب است.
باورداشتن لیاقت وسلامت وصداقت یک استاد ازسوی دانشجویان، اقبال نسبت به آن درس وکتاب را درمقایسه باسایر دروس، بهبود می بخشدواستاد را فراتر ازجنبه علمی درجایگاه یک "الگو" ومراد قرار می دهد وبا ابراز تمایل قلبی، حرکت برای همانند محبوب شدن، آغاز می شود .
دفاع از منزلت اساتید دانشمند،بافضیلت، دلسوز و برخوردار از احساس مسئولیت پدرانه نسبت به دانشجو اقتضا می کند درمورد افراد فاقد شرایطی که از مجاری غیرطبیعی یا حزبی و … به دانشگاه راه یافته ودر کسوت استادی به دانشجو و فرهنگ و استقلال کشور خیانت می کنند هشدار داده شود.
استادی که دوست را دشمن ودشمن را دوست معرفی می کند وبهجای دشمن، انقلاب اسلامی را همواره به چالش می کشد(۵)! استادی در گردوغبار فتنه بهجای "راه" نمایی دانشجو، راه را گم می کندوکسی باید دست او رابگیرد وهدایتش کند! استادی که باعضویت درگروه های تجزیه طلب به کشور وملت اش خیانت
می کند! (۶)استادی که دانشجوی خودرا تشویق به ترک کشور می کند!(۷)
استادی که باپذیرش پایان نامه های جعلی به ساحت علم اهانت
می کند،استادی که مقهور صاحبان قدرت وثروت شده وبی کفایتی تحصیلی ودرسی آنان را بانمره اهدائی استتار می کند!،استادی که شریک صدور مدارک تحصیلی کاسبکارانه صاحبان قدرت ویا منسوبان درس نخوانده آنها می شود!(۸)، واستادنمایی که با ابزار نمره، به استثمار جنسی دانشجو مبادرت می کند!و….شایسته چه توصیفی مناسبتر از آن چه دربیان هنرمندانه سعدی شیرازی آمده است می شود؟:
علم چندان که بیشترخوانی
چون عمل درتونیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند
چهارپایی بر او کتابی چند!
آن تهی مغز را چه علم وخبر
که بر او هیزم است یا دفتر؟
از این استادنماها نا اهل تر استادان ومدیرانی هستند که چنین افرادی را در کلاس درس ودانشگاه خود این گونه پرورش دادند! و خیانتکارتر کسانی که چنین افراد بی کفایتی رابرای تدریس دردانشگاه برگزیدندو نالایق تر، مسئولانی که دانشجویان را درمعرض آلودگی چنین استادنماهایی قرار می دهند!.
باوصف حکمت آمیز سعدی بیشتر درمی یابیم که انباشتگی معلومات به تنهایی در کسی شایستگی ولیاقت معلمی ایجاد نمی کند که چنین انباشتگی در حافظه نرم افزاری یک روبوت هم قابل تأمین است بااین تفاوت که روبوت در عمل به آن نرم افزار از استاد غیر مهذّب قابل اطمینان تر است! ودر اجرای معلومات به امانت سپرده شده وفادارتر و قابل اعتمادتر.
اسلام نه دانشمند بی دین وبی فرهنگ را می پسندد ونه جاهل مدعی دین داری را. انسان تحصیلکرده ای که به علم خود عمل نمی کند درمقایسه باانسان فاقد علم، بیشتر شایسته سرزنش است. اسلام دانشمند بصیر وروشنگر جامعه را به اوج می برد تاجایی که قلم اش را ارجمند تر ازخون شهداء اعلام می کند ودانشمند غافل دربرابر کجرویها را به حضیض می نشاند تا جایی که اورا شایسته لعنت خدا معرفی می کند(۹).
این جا همان نقطه شروع کار فرهنگی دردانشگاه است که باید دراولویت دیده شود یعنی هر ظرفیت علمی وفضیلت اخلاقی مطلوبی را برای فارغ التحصیل دانشگاه لازم میدانیم باید ابتدا آن را دراستاد تأمین کنیم. همچنان که متخصصان تغذیه هر ویتامینی را برای نوزاد لازم بدانند آن را در رژیم غذایی مادر تعریف می کنند.شخصیت ومنش استاد وارسته ونجیب ودلسوز،آبشخور اخلاق و فضیلت وادب دانشجو می شود.ولذا کار فرهنگی زیرساختی که میتواند منجر به تحول اساسی درنظام تربیتی دانشگاه شود ودانشجویان رادر کنار دانش ازبینشی صحیح وراهبر، درسبک زندگی اسلامی برخوردار سازد، احیاء نقش تربیتی و معنوی اساتید است.
سقوط فضیلت و اخلاق در بعضی از دانشگاههای ما که مردم آن را ازطریق مقایسه فرهنگ وادب فرزندان خود هنگام ورود به دانشگاه و هنگام فراغت از تحصیل احساس می کنند و فرهنگ زیر پوستی و پرحاشیه خوابگاههای دانشجویی که نشانه ها و آثار مختلفی گواه آن است این ضرب المثل را به خاطر انسان تداعی می کند که " ازقضا سرکنگبین صفرا فزود…" همچنین نقش خیانت باری که بعضی دانشگاهیان درفتنه سال ۷۸ و ۸۸ برای هموارسازی ورود دشمن وبراندازی نظام ایفا کردند و بنفع دشمن آتش تهیه برسرانقلاب ریختند! وبعدها صهیونیستهای جنایتکار و"کودک کش" آنان را سرمایه خود توصیف کردند! نشانه فروپاشی بعضی ازسنگرهای اخلاقی واحساس بی هویتی دانشگاه دربرابر نفوذ دشمن است و فریاد میزند کارفرهنگی در دانشگاهها رادریابید. هویت ملی ، انقلابی واسلامی خودرا دریابید!
وزرای محترم دانشگاهی، تاریخ، نقش خدمت یا … را درکنارنامه شما ثبت خواهد کرد،فرصتهای زودگذر را دریابید. حوزه فرهنگی وزارت خودرا به افرادی بسپارید که از شایستگیهای اقتضائی این سمت (همچون باورداشت ارزشهای اسلامی وانقلابی درعمل وسلوک خود، وبرخوردار ازقدرت وجسارت اقدام و مرعوب نبودن دربرابر جریانهای غرب زده،) برخوردار باشند و برکار آنان نظارت کنید تا حوزه مسئولیت خود را درپیشگیری آسیبهای اخلاقی وفرهنگی وحزبی، رها و یله نگذارند.
آسیب پذیریهای فرهنگی دانشگاههای ما درخوشبینانه ترین تحلیلها، معلول تعریف نادرست از انسان وآزادی وحق وتکلیف است ومقهور بودن دربرابر علوم انسانی غرب وایفای نقش روبوتی که نرم افزارش را غربیها نصب کرده اند و اراده ای ازخود ندارد! وترجیح میدهد قوه عاقله خود را ، به آنها بسپارد!.
اما چند قدم آن طرف تر نظام بومی مبتنی بر رابطه مسئولانه شاگرد واستاد،چقدر دیدنی وقابل تحسین است. چون اینجا تعریف دیگری ازانسان وآزادی واختیار وحق و تکلیف وجود دارد.در حوزه های علمیه ما نوعا این گونه است که شاگرد براساس جستجو و تحقیق استادش را انتخاب می کند.اگر کسی هم بدون صلاحیت خود را درکسوت استادی جا زده باشد خیلی زود به حاشیه رانده میشود چون بایک بار کلاسداری ناشایستگی هایش آشکار و با ریزش حضور شاگردان مواجه می شود.
شاگرد در جستجوی خود، نه تنها جنبه های علمی، که فضیلتهای اخلاقی ورتبه معنوی وسلوک دینی ومحبت ومهرورزی استاد رانیز درفهرست معیارهای خود دارد. درچنین نظامی شاگرد بیش از آن که از علم استاد بهره ببرد تحت تأثیر شخصیت ونجابت و اخلاق او قرار می گیرد. این شاگرد هرجا دانش خود را عرضه میکند استاد خود را به یاد می آورد و به نشانه قدرشناسی، ازاو به نیکی یاد کرده وسپس مطلب رابیان می کند.
البته استاد نیز درچنین نظامی شاگرد خودرا دوست می دارد واگر طلبه بیمار شود و چندروزی در جلسه درس حاضر نشود نگرانش می شود و به عیادت اش می رود. اگر استاد بیمارشود، شاگرد نیز متاثر میشود و درخدمت استاد قرار می گیرد. این وجه غالب حوزه های علمیه ما است اما چنین داد و ستد مهر ورزانه ای در دانشگاهها به ندرت یافت می شودوگاهی برعکس است!!.
درحوزه اگر خبردرگذشت استاد رابیاورند مثل این است که خبرفوت پدر را برای طلبه آورده اند. آن چنان منقلب می شود که گویا زلزله ای آرامش اش را از او گرفته است.امادر دانشگاه دریافت چنین خبری نوعا با واکنشی عادی وگاهی سرد، مواجه میشود!.در چنین روابط یخ زده ای چگونه ازاستاد نقشی فراتر از انباشته سازی معلومات در حافظه دانشجو،می تواند متصور باشد؟! وکجا زمینه رویش جوانه های اخلاق، فضیلت،هویت واحساس مسئولیت میتواند فراهم شود؟
اگر قرار است تحولی دردانشگاههای ما اتفاق بیفتد و فارغ التحصیلانی دانا وتوانا و برخوردار ازاعتماد بنفس ملی داشته باشیم که زمینه پیشرفت همه جانبه کشور وبالندگی تاریخی ملت ایران را فراهم کنند، باید از تحول در نگرش به انسان وعلوم انسانی و إحیاء فرهنگی دانشگاهها آغاز کنیم و همچنین سالم سازی نظام کشف وجذب وحفظ استعدادهای ممتازعلمی واخلاقی برای هیئت علمی دانشگاهها و تمرکز برسر فرصت سازی برای ارتقاء مستمر وارستگی، بینش و مقبولیت آنان و آن گاه توقع از دانشجویان برای برخورداری از احساس هویت مستقل اسلامی وایرانی ودغدغه مندی برای پیشرفت، سربلندی وسرافرازی کشور و "نه" گفتن به دشمن.
پی نوشت:
۱- اشاره به عنصرداعشی دستگیر شده اخیر فارغ التحصیل دوره کارشناسی ارشدرشته شیمی یکی از دانشگاههای پایتخت که با استفاده ازدانش تخصصی، قصدتولید بمب وانفجار درمسیر راهپیمایی وکشتار هموطنان خود را داشت.
۲- مقام معظم رهبری: من این را به آقایانی که اینجا تشریف دارند -مسئولان و مدیران آموزشعالی- عرض میکنم: شماها خیلی مسئولید، خیلی باید مراقب باشید؛ مراقب باشید محیط دانشگاه یک جایگاهی نشود برای واگرایی از انقلاب و مفاهیم انقلاب و ارزشهای انقلاب، از تدیّن، از انقلابیگری، از یاد و نام امام بزرگوار؛ این جزء الزامات حتمی است….کار فرهنگی در دانشگاه، اصل است؛ یک کار فوق برنامه، یک کار حاشیهای نیست؛ به کار فرهنگی اهمّیّت باید داده بشود۲۹/۳/۹۵
۳- اشاره به اظهارات خوارج درجنگ صفین ومخالفت با امیر المؤمنین علیه السلام است.حضرت فرمودند:این قرآن خطى است نوشته شده، که در میان دو جلد جاى دارد. به زبان سخن نمىگوید. نیازمند ترجمانى است و مردان ترجمان کنند…. پس، اگر از روى حقیقتبه کتاب خدا داورى شود، ما از دیگر مردم بدان سزاوارتریم،.( خطبه ۱۲۵نهج البلاغه)
۴- قرآن کریم سوره شوری آیه۲۳
۵- بنده گفتم افراد نامطمئن در دانشگاهها حضور پیدا نکنند؛ میگویند آقا، نامطمئن کیست؟ نامطمئن آن کسی است که به یک بهانهای نظام را به چالش میکشد. کدام کشور اجازه میدهد که نظامِ حاکم بر آن کشور به چالش کشیده بشود؟ آمریکا که به ادّعای خودشان مرکز آزادی است اجازه میدهند؟این کسی که نظام را به چالش میکشد به بهانههای مختلف، نامطمئن است.(مقام معظم رهبری۲۹/۳/۹۵)
۶- در دانشگاه ممکن است یک نفری یا یک جمعی، یک گرایشی داشته باشند که به تجزیه کشور منتهی میشود -این هست، این واقعیّت دارد؛ البتّه شمایی که در دانشگاه هستید، [بدانید] در بعضی از دانشگاهها چنین چیزی هست؛ بنده خبر دارم- این گرایشها قابل تأیید نیست، قابل حمایت نیست. گرایشهایی وجود دارد که کشور را به سمت وابستگی سوق میدهد.(مقام معظم رهبری۲۹/۳/۹۵)
۷- اینکه استاد ما دانشجوی نخبه را تشویق کند که «آقا! اینجا ماندهای چهکار کنی؟ بلند شو برو [خارج] استفاده کن!»، خب اینجا بهترین دانشگاههای کشور با هزینهی زیاد این دانشجو را آماده کردهاند، پرورش دادهاند؛ آنوقتیکه وقت استفاده و میوهچینیِ از این نهال با ارزش است، برود میوهاش را جای دیگر بدهد؟ این خیانت است. (مقام معظم رهبری۲۹/۳/۹۵)
۸- البته از مقاومت استاد نجیبی که بخاطر اجتناب ازنمره دادن فرمایشی به برادر فلان صاحب قدرت اجرائی ازرئیس گروه بودن خودرا دریکی ازدانشگاههای پایتخت برکنار شد هم بایدبه نیکی یاد کرد به امید این که روزی فرارسد که هیچیک از رؤسای دانشگاههای ما بخاطر حفظ منصب حریم دانشگاه وعلم راباچنین پیرایه هایی آلوده نکنند.
۹- از امام صادق علیه السلام روایت شده است : چون روز قیامت فرا رسد، خداوند اولین و آخرین مخلوقات را در یک سرزمین گرد مى آورد و ترازوها بر قرار مى گردد، سپس خون شهیدان با مُرکب قلم عالمان سنجیده مى شود و این نتیجه به دست مى آید که مداد عالِمان از خون شهیدان سنگین تر است.. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹ (ح۵۸۵۳) /رسول خدا (ص) فرمود: چون بدعتها آشکار شوند در امت من، باید عالم علم خود را آشکار کند، و هر که نکند بر او باد لعنت خدا ( اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱ صفحه : ۱۶۱)
سید باقر پیشنمازی
95/4/30 سرمقاله روزنامه رسالت
۹۵/۰۵/۰۱