دادوستد فرهنگی معلم بامردم(2)
دوشنبه 94/2/7
اشاره: در قسمت اول این یادداشت به ضرورت گفتمان سازی مطالبات مردم و خانواده ها از معلمان کشور و چشم انداز جدیدی که در نظام تعلیم وتربیت ترسیم می کند پرداختیم. اکنون در قسمت دوم و پایانی یادداشت در بیان چگونگی ایفای نقش تربیتی معلم می پردازیم:
منظوراز"نقش تربیتی معلم"که حلقه مفقوده نظام تعلیم وتربیت فعلی وازمطالبات مهم خانواده هاست، این است که معلم در همان ساعاتی که به فعالیت آموزشی اشتغال دارد، به دلیل رعایت برخی ملاحظات (که درادامه این نوشتار آمده است)، تاثیر تربیتی نیزمی گذارد . در این صورت آن علمی که دانشآموز به کمک معلم به آن دست مییابد، تبدیل به حجاب نمیشود وغروروجهل را دامن نمیزند.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: رُبَّ عالِمٍ قد قَتَلَهُ جهله وعلمه معه لاینفعه.یعنی : چه بسا دانشمندی که مقهورجهل خود می شودودانشی که اندوخته است سودی به اونمی رساند. (نهج البلاغه حکمت104)
ایفای "نقش تربیتی" به پیش نیازهایی احتیاج دارد که لازم است ازسوی معلمان ارجمند مورد توجه قرار گیرد. معلم:
1-قبل ازآغاز کار به مقبولیت شخصیت خود نزد دانشآموزان می اندیشد .
2- با محبت و تکریم نسبت به دانشآموز، مقبولیت تحصیل می کند.
3- مراقبت میکند که به مقبولیتش آسیب وارد نشود.
4- خود عامل است و ترجمان اخلاق وآموزههای دینی؛( خصوصاً اگر معلم درس دینی باشد).
5-بامخاطبشناسی صحیح وعدالت دراهتمام به رشددانش آموزان نسبت به خوداعتمادسازی مینماید.
6-به زمینهسازی برای ورزیدگی سمعی و بصری وتوانمندسازی "واسطه های شناخت"دانش آموزان همت میگمارد.
7- به تک تک دانشآموزان اعتنا میکند و برای تشخصطلبی هریک از آنان تدبیروچاره اندیشی دارد.
8- به جای جمجمه هادلهاراهدف گیری می کند وبه نحوه تصرف آنها می اندیشد.
9-همه تعلیم وتربیت رادرکلام انباشته نمی سازدوتلاش می کندبارفتار صحیح خودبرای چشمهای دانش آموزان، پیام بفرستدتابه دل آنان راه یابد.
برخی راهکارهابه شرح زیر می تواندزمینه ایفای نقش تربیتی معلم راهموار سازد:
1- پرهیز از حل فوری مسئله باعرضه معلومات معلم به متعلم ولزوم فرصت سازی برای تولید علم از راه تلاش دانش آموزبرای کشف مجهول.
2- فضاسازی برای رویش توانمندیهای متعلم از طریق قرار دادن وی در شرایط نیاز و اضطرار(نسبی) و سپس تفکر؛ قبول زحمت و تلاش دانش- آموزبرای گره گشایی وحل مسئله.
3-تقلیل روشهای دارای مخاطب عام و بهرهگیری از ارتباط چهره به چهره با دانشآموزان خصوصا درملاحظات تربیتی.
4-توجه به روشهای غیر مستقیم در ارسال پیام برای دانشآموز، مثل پیام ازطریق نگاه یا داستان وتمثیل .
5-بهرهگیری از ظرفیت و توانمندی دانشآموزان برای پیشبرد دستهجمعی فعالیتهای کلاس و پیشرفت آموزشی.
6-تشکیل گروههای مباحثه درسی و رعایت ملاحظات تربیتی در تعیین ترکیب این گروههای و بهرهگیری از ارشدهای مقبول دانشآموزان برای ورزش فکری و استدلالی.
7-حرکت به سوی نقطه "حیرت و شگفتی" ،درجلوه های آفرینش به تناسب موضوع هر یک از درسها و توقف و تأمل و اعطای مجال تفکر در نقطه حیرت به دانشآموزان.
8-تعیین چند دقیقه فرصت غیر رسمی در هر یک از کلاسهای درس برای اینکه دانشآموزان ساعت رسمی را جدی بگیرند و معلم نیز از ساعات رسمی بهره بیشتر ببرد.
9-تعریف فرصتهای تجربی وعملی برای درس دینی وعلوم اجتماعی ودروس مشابه.
10-لحاظ نمودن عنصر اختیار و انتخاب برای دانشآموزان در حد میسور پیرامون روند تحصیل یا تحقیق مربوط به محتوای کتاب درسی با هدف ایجاد رغبت و انگیزه برای یادگیری.
11-تکریم دانشآموز در مقابل سعی تحصیلی (و نه فقط نتیجه)، همچنین در قبال پیشرفتهای علمی و نه صرفاً حفظ مطالب.
12-تغافل نسبت به برخی رفتارهای دانشآموز که به اقتضای سن او صورت میگیرد( وممکن است از نظر برخی بزرگسالان، غیر متعارف به نظر برسد).
13-ارائه فرصت ایفای "نقش معلمی" به دانشآموزان برجسته علمی در کلاسهای تقویتی یا در کلاس پایینتر از پایه تحصیلی وی، با هدف "تکریم" و زمینهسازی شکوفایی استعدادها.
14- روحیه دادن و یادآوری مستمر توان دستیابی دانشآموز به موفقیت و درخشش.
چند پیام برای معلمان ارجمند در مورد مطالبات خانواده ها از آنان ، پیام هایی که می تواندبه موضوع گفتمان سازی وگفتگوهای رسانه ای تبدیل شودویاهریک ازمعلمان موفق خاطرات وتجربه های خودرا دراین زمینه مکتوب ومنتشر کنند :
* قلمرو اثرگذاری معلمان دل و جان شاگردان است، نه فقط محدوده جمجمه آنان.
* برای یاددهی، بیش از آن که گوش به کار آید، چشم به کار میآید. ما چرا فقط شنیدنیها را میگوییم و دیدنیها و تجربهشدنیها را نمیجوییم؟
* خداوندبرای فهماندن وفهمیدن،چندین حس دروجودآدمی نهاده است، اماشگفتاکه فقط حس شنوایی را به رسمیت میشناسیم.
* تغافل یعنی بزرگ منشانه خود را به غفلت زدن؛ کاری که معلمان هنگام خطاهای کوچک شاگردان، خوب بلدند.
* رفتارمعلم،تدریس بیکلام است.
* علم را میتوان با زبان آموخت، ولی فضیلت را فقط با عمل.
* جسم را میتوان با اجبار و الزام تسلیم کرد، ولی روح فقط با محبت همراه میشود.
* انضباط لازم است، ولی با رفتارمان آن را به دانشآموزان آموزش دهیم.
* وقتی میتوان با یک رفتار خوب، دهها پیام را منتقل کرد، چرا سعی کنیم با دهها جمله، فقط یک پیام را منتقل کنیم؟
+ معلم خوب، هر روز به تکالیف بچهها سرمیزند و معلم خوبتر به تکالیف خود.
+ اگر قدرت نفوذ گفتار را به شمع تشبیه کنیم، قدرت نفوذ رفتار را باید به تابش آفتاب تشبیه کنیم.
+ معلمان اگر فقط درس تخصصی خود را آموزش دهند، پس چه کسی آداب زندگی را به دانشآموزان بیاموزد؟
+ معلمیکه خشم خویش را فرومینشاند، درس همزیستی میدهد.
+ نشاط و شادابی بچههای کلاس بهترین گواه دلسوزی و تلاش معلم است.
+ نپذیرفتن رفتارهای طبیعی و ذاتی بچهها مقاومتی بیثمر در نظام خلقت است.
+ معلم پیام دانشآموزان را ازنگاهشان میخواند.
+ معلم در پی رسیدن به لحظهای است که قلبها با پیام نگاه او بتپند.
+ موفقیت معلم را تنها در آینه شادابی و شکوفایی شاگردان میتوان دید.
+ معلم میداند که برای یادگیری، صدها نگاه شخصیت و رفتار او را هدف قرار میدهند.
+ دانشآموزان برای تابلوهای دلشان از منش، آراستگی و متانت معلم تصویربرداری میکنند.
+ وقتی معلم در بازی بچهها و فعالیت جمعی آنان شرکت میکند "احساس بزرگی" را به آنان هدیه میکند.
+ معلم اول به مقبولیت میاندیشد و سپس تعلیم و تربیت را آغاز میکند.
+ معلم محبت میکارد و مقبولیت درو میکند.
+ حضور معلم در فعالیتهای جمعی دانشآموزان از او نمیکاهد؛ به دانشآموزان میافزاید.
+ از کتاب معلم، یک درس؛ از رفتار معلم، هزاران.
+ معلمان در همه حال معلماند؛ در کلاس، در فراغت، در کوچه و در خیابان.
+ معلمها چشمی دارند برای گشودن و چشمی برای فروبستن وتغافل.
+ دانشآموز تا احترام نبیند، درس را فرانمیگیرد.
+ مگر میتوان عاشق بچهها نبود و معلم بچهها بود؟
+ کلاس درس محلی است که در آن اخلاق و رفتار معلم، ضرب در تعداد بچهها میشود.